میانسالی

شخصی

میانسالی

شخصی

اخیرا وقتی با زنم جر و بحث میکنم بابامو تو خودم میبینم

اخیرا وقتی با زنم جر و بحث میکنم بابامو تو خودم میبینم . هوری دلم می ریزه . اصلا انگار اون چیزا که باید سر آدم بیاد میاد ونمیتونی جلوی سیل حوادثو بگیری  . یه باری هم خوندم "احساس عاشقی  چیزی نیست جز ترشح یک سری از هورمونها ."یه کمی پیچیده تر از یلند شدن قامت آلت تناسلی  ولی نه خیلی پیچیده تر . همه ی اینها یه جور پارادوکس حسی داره ترکیبی از خوشحالی و غم .خوشحالی از سلب مسوولیت مثل خر روباتی .بابام هر شب اخبار گوش میده و  فحش میده .اما خونه ما به علت تجویز دکتر اخبار ممنوعه .چند روز پیش اخبار می دیدم که زنم گفت:" باز زدی اخبار !" گفتم: "این پانته آ (1)کشت مارو پس کی فارغ میشه ." افاقه کرد و اخبار را تا ته دیدم . دیشب رفته بودم خونه بابا . زده اخبار انگار نه انگار رفتیم خونشون . میگم بابا دودقیقه  تلویزیونو ول کن . میگه :"ای بابا این پانته آکی فارغ میشه  ." . پاشدم دودستی زدم تو سر خودم.


   1 مجری اخبار من و تو




نظرات 2 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 18:48 http://www.parisima.blogfa.com

سلام
منزل نو مبارک
امیدوارم توش فقط از خوشی ها بنویسی
اینم کادوی خونه مبارکی

یه چیزایی در درون ما نهفته ست که شاید خودمون متوجهشون نباشیم اما در شرایط مختلف یهو بروز میکنن که باعث تعجبمون میشن ...

یه بار من عصبانی شدم دخترم میگفت مامان وقتی عصبانی میشی عین بابا بزرگ میشی !!

راستی کوچولوتون بزرگ شده ؟
بقول شیرازیا : فرمون می بَره ؟
خدا حفظش کنه و به پاش خوشی کنید

ممنون کوچولو حالا سه سالش شده و خدا را شکر یه خونواده سه نفری هستیم که نمکش اونه

صفا شنبه 14 آذر 1394 ساعت 23:14

پس فرزند خلف بابا هستی دقیقا پا جای پای اون میزاری ... ولی خوشحال نشو خودت رو هم گول نزن هورمون و اینها بهانه هست خودت رو تغییر بده راحت طلبی موجب این بهانه ها برای فرار از تغییر میشه آخر تغییر یکم سخته ...

از یکم بیشتر سخته - واقعیت اینه که سعی میکنم بابام نباشم و نیستم
ولی گاهی زیر فشار های روحی که کودک درون میزنه بیرون . متوجه میشم کودک درونم شبیه بابامه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.