من شاگرد تنبل مدرسه وبلاگ نویسی در بلاگفا بودم . از اون همه نوشتن و به جایی نرسیدن خسته نشدم .ولی بلاگفا خسته شد مثل معلمی که تو چشای گرد شاگرد خنگش نگاه میکنه و دو دستی میرنه تو سر خودش، پس به اینجا اومدم . امیدوارم تجربه ی خوبی باشه.حالا که این چرت و پرتهارو مینویسم خوشحالم نمیدونم چرا، یه حس خوبی دارم حس شاگرد تنبلی که دکتر نشد. اما آمپول زن عقده ای شد و ک و ن همه ی خلقو دید . آشنایی را میشناختم که پرستار بود همه ی همکار هاشو خفت گیر کرده بود . البته اون موقع ها که نمیدونستم فقط میدیدم هر وقت کارمون تو بیمارستان گیر می افته کسی که کار آدمو راه مینداخت و همه همکارهاش ازش حساب می بردن اون بود . خودم شخصا خیلی جاها تعریفشو می کردم . تا اینکه ملخک یک بار نجست و و بد رقم گیر افتاد و اعدام براش بریدن . پیش خودم گفتم اگه برم ببینمش میگه :"داداش قد صدتا خروس مرغ امتحان کردم . ارزششو داشت یا نداشت پشیمون نیستم ." اما فهمیدم از ترس ماه آخرو ریده به خودش و خودشو بسته به نماز و دعا . یه روز ساعت پنج صبح تموم شد .
پست آخری که در بلاگفا نوشتم :
پر شدم از فیلمهای درجه یکی که قدیما چه دربه دری ها که نمیکشیدیم تا یکیشو پیدا کنم و ببینم .حالا میبینم اما یا اولشو ندیدم یا آخرشو یا اول و آخرشو .تو بهشت هم گمون نکنم کانال های ماهواره فیلمهای روز دنیا را بذارن یعنی اونجا حتما حساب و کتابی هست . اینجا فیلم میذارن فقط باید 120 بار کانال ها را بالا پایین کنی . میشینم و تا نزدیکای آخرش می بینم بعد بچم از تو توالت میگه :"بابا سوت !" یعنی بیا منو بشور . هنوز نمیدونه سوت زدن یعنی چی . پس سوت نمیزنه و میگه : "سوت!".تا برگردم فیلم تموم شده . اگرم تموم نشده باشه نمیدونم چرا دیگه نمی چسبه و از روی اختیار ترجیح میدم همراه بقیه برم بخوابم و یک فیلم دیگه را نیمه تموم دیده باشم .
مجردهای نفهم نمیفهمن طعم حرف ما رو .مجردانمیفهمن ماتحت بچه شستن بعد از نطق الپاچینو چه حسی داره
خیلی ببخشید جسارت نشه قدیمیا میگن از وقتی بچه دار شدم یه (...) سیر نخوردم!!!!!
حالا که خدا حفظش کنه ، یه دونه ست
دو تا که شد و جفتشون با هم سوت زدن دیگه وامصیبتاست !!!
سلام نگین . هرچند" نگین "تو زبونم نمیچرخه . اره والا ... سیر نخوردم
سلام اقا محمود خوش اومدی به بلاگ اسکای . خوشخالم که مینویسی